Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر _گروه فرهنگ و ادب: انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ درحالی در آستانه ۴۴ سالگی است که این سال‌ها، روزهای پر فراز و نشیبی را به خود دیده است؛ از تلاطم‌های اقتصادی گرفته تا مچ اندازی با تحریم‌های ظالمانه اما مثل همیشه این مردم ایران هستند که پیروز و سربلند میدان‌اند و از این طوفان‌ها عبور کردند تا نهال انقلاب به درخت تنومندی تبدیل شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما در دو ماه گذشته عده‌ای به بهانه آزادی زنان و تساوی حقوق زن و مرد بذر آشوب‌های جدیدی را در کشور کاشتند. بگذریم از خسارت‌هایی که به اموال عمومی به بهانه زن، زندگی، آزادی و سلب امنیت از مردم زدند. کشور ما در یکی دو هفته اخیر در یکی از فرصت‌های عرضه خود در مجامع بین المللی قرار گرفت؛ جام جهانی!

شاید اسم جام جهانی برای خیلی‌ها شادی بخش و یادآور اتفاقات خوش برد تیمشان باشد اما بعد از حضور ایران در جام ۲۰۲۲ برای ایران و ایرانی یادآور یک چیز است و آن هم وطن فروشی یک‌عده به‌ظاهر ایرانی است؛ وطن‌فروشانی که دلارهای سعودی «ایران اینترنشنال» یا وعده‌های انگلیسی شبکه‌هایی مانند BBC و «من وتو» زیر دندانشان مزه کرد و از ابتدای حضور ایران در قطر و جام جهانی، هم‌ّوغم خود را بر تشویش اذهان عمومی ایرانی‌ها و تخریب روحیه بازیکنان ایران متمرکز کردند.

این‌میان پیش از مرور قصه‌مان بد نیست چند مطلب مشابهی را که پیش‌تر منتشر کرده‌ایم، مرور کنیم:

* «پیشینه‌های کودتای ۲۸ مرداد ۳۲/ همه‌چیز از ملی‌شدن نفت شروع شد»

* «نقش BBC و رسانه‌های آمریکا در کودتا/ چرا همیشه به انگلیس شک داریم؟»

* «دروغ در لباس حقیقت/ بررسی سندروم‌ استکهلم و ویتنام در ایران و آمریکا»

* «چرا سازمان‌های خبری این‌همه دنبال سیاهی‌ها هستند؟»

* «شهرت‌طلبی به‌ دلیل کمبود محبت است»

* «پیگیری اخبارِ سلبریتی‌ها و تروریست‌ها چگونه ما را بدبخت می‌کند؟»

***

* وقتی انگلیس غارتگر دلسوز ما شد و عده‌ای هم باورشان شد!

تقریباً چند روز پیش از بازی اول ایران مقابل تیم انگلیس، فشارهای فضای مجازی شروع شد و شبکه‌هایی مانند من و تو، بی بی سی و ایران اینترنشال ویدیوهایی را از کشته شدگان خیالی اغتشاشات اخیر کشور بارگذاری کردند و از این طریق سعی کردند احساسات عمومی را جریحه دار کنند. از طرف دیگر شبکه من و تو در برنامه‌های متعددی، افرادی را روی آنتن خود آورد که با اشک و نفرین برای تیم ملی آرزوی باخت می‌کردند؛ افرادی که کاملاً مشخص بود در مصاحبه‌هایی از قبل تنظیم شده تک تک دیالوگ‌های خود را حفظ کرده و آمده‌اند رسالت خود یعنی وطن فروشی را در قالب یک‌پروژه مسخ رسانه‌ای انجام دهند.

این‌افراد به‌ظاهر خبرنگار، دائم کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم ملی کشور و سایر بازیکنان را متهم به حضور در تیم کشوری می‌کردند که زن، زندگی، آزادی و یا «برای‌های» موردنظرشان را نادیده گرفته است. در حالی که خودشان نماینده کشوری به‌نام انگلیس بودند که عامل نسل کشی ده میلیون ایرانی در جنگ جهانی اول که با اشغال ایران مرتکب شده بودنداین‌میان، بسیاری از افراد شناخته‌شده در اینستاگرام با دنبال‌کننده‌های چندهزار نفری و چندمیلیونی و یا سلبریتی‌هایی که به دنبال پاسپورت و اقامت کشورهای غربی بودند، در رشته استوری‌های بسیار زیادی به وضوح تیم ملی را نفرین می‌کردند و برای بازیکنان آرزوی باخت می‌کردند؛ انگلیسی‌های مقیم ایران و قطر همه کار کردند تا ایران مقابل این تیم به نتیجه باخت تن دهد؛ طوری‌که در بازی اول شاهد حضورشان در وزرشگاه و سر دادن شعارهای رادیکالی شدید بودیم.

خبرنگاران این سه‌شبکه با حضور در نشست خبری تیم ملی کشورمان سوالاتی را مبنی بر تحولات کشور می‌پرسیدند و سعی داشتند فوتبال را تبدیل به کارزار سیاسی کنند. این‌افراد به‌ظاهر خبرنگار، دائم کارلوس کی‌روش، سرمربی تیم ملی کشور و سایر بازیکنان را متهم به حضور در تیم کشوری می‌کردند که زن، زندگی، آزادی و یا «برای‌های» موردنظرشان را نادیده گرفته است. در حالی که خودشان نماینده کشوری به‌نام انگلیس بودند که عامل نسل‌کشی ده میلیون ایرانی در جنگ جهانی اول که با اشغال ایران مرتکب شده بودند. جنگ جهانی دوم هم دیگر جای خود دارد.

و نمی‌دانستند «برای‌های» اصلی ملت ایران، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت محمد مصدق، هفت دهه غارت نفت ایران، امتیازات دارسی و رویترز است که انگلیسی‌ها با اتکا به آن‌ها، همه چیز ایران را غارت کردند. جداکردن افغانستان، بلوچستان، بحرین و بخش‌های غربی از ایران، خرابکاری و کشتار دانشمندان هسته‌ای که رئیس MI6 به صراحت اعلام کرد برای توقف پیشرفت‌های هسته‌ای کشور از عملیات جاسوسی انجام شده، از دیگر نمونه‌های بارز خدمات دلسوزانه انگلستان نسبت به مردم ایران هستند که هرکدام یک‌کتاب مفصل و جامع‌ مطلب می‌طلبد.

انگلیس از همه حربه‌ها برای ایجاد جنگ روانی علیه ایران و انحراف افکار عمومی هواداران تیم ملی‌مان در بازی اول استفاده کرد. حتی اعلام کرد برای حمایت از آزادی پوشالی عده‌ای وطن فروش تمام بازیکنانش در زمین بازی زانو می‌زنند؛ در حالی که باید زانوی اصلی را مقابل ملت ایران به‌خاطر چهار دهه غارت و چپاول این آب و خاک می‌زد!

یک‌عکس قدیمی؛‌ سربازان انگلیسی در حال پاسبانی از تأسیسات نفتی بریتانیا در ایران

* شادی از باخت ایران مقابل انگلیس خوب است ولی شادی از برد مقابل ولز بد است!

به هر ترتیب بازی اول با تمام فراز و نشیب‌هایش تمام شد و تیم ملی جمهوری اسلامی ایران به شکست مقابل انگلیس تن داد. اما در بازی دوم مقابل ولز، شاگردان کارلوس کی‌روش بازی بسیار جذابی را ارائه دادند؛ حالا دیگر جو بسیار خوبی در ورزشگاه وجود داشت و می‌توان گفت جمعیت قالب ورزشگاه یک صدا ایران را تشویق می‌کردند؛ ایران در این بازی در دقایق پایانی توانست ۲ بر صفر از سد یکی از جزایری که روزی ملک انگلستان بود، عبور کند و حتی شانس صعود به مرحله بعدی را به دست آورد.

بلافاصله پس از برد تیم ملی ایران شادی وصف نشدنی در میان مردم ایران شکل گرفت و خیابان‌های تهران و سایر شهرهای ایران مملو از جمعیت، شیرینی و شادی بود که یک صدا تیم ایران را تشویق و پرچم کشور را در کوچه و خیابان‌های شهر طنین انداز می‌کردند. اما رسانه‌های فارسی‌زبانی که عناصر خود را در داخل ایران به عزاداری برای مهسا امینی و کشته‌های جعلی اغتشاشات دعوت می‌کردند، ایران را به‌خاطر این‌شادی محکوم کردند؛ گناهی که خود چندروز بعد با شکست ایران مقابل آمریکا «مرتکب‌»‌اش شدند!

درست در لحظاتی که مردم کشور از برد تیم ملی مقابل ولز، سراسر شادی و شوق بودند شبکه‌های سعودی، انگلیسی و در واقع سربازان جبهه رسانه‌ای یهود بین‌الملل، بی‌کار ننشسته و توسط عاملان خود شروع به اجرای عملیات روانی با این‌مضمون کردند که «مردم ایران عزادارند و دلیلی برای شادی نیست»درست در لحظاتی که مردم کشور از برد تیم ملی مقابل ولز، سراسر شادی و شوق بودند شبکه‌های سعودی، انگلیسی و در واقع سربازان جبهه رسانه‌ای یهود بین‌الملل، بی‌کار ننشسته و توسط عاملان خود شروع به اجرای عملیات روانی با این‌مضمون کردند که «مردم ایران عزادارند و دلیلی برای شادی نیست» و اگر در آن روز سری به صفحات مجازی می‌زدید، شاهد استوری هایی بودید که یکی پس از دیگری این محتوا را نشر می‌دادند و شادی از برد ایران مقابل ولز را عملی مذموم می‌شمردند.

به هر حال بازی ایران با ولز تمام شد و تیم ملی کشورمان خود را برای بازی مقابل آمریکا آماده می‌کرد. همه‌چیز در سکوت بود؛ گویی خوراک شبکه‌های غربی هم تمام شده و نتیجه دو ماه جنگ رسانه‌ای‌شان علیه ایران یک‌شبه تبدیل به باد هوا شده بود.

اما این‌میان برای کوتاه‌تر شدن قصه‌ این‌چندروز که در حال مرورش هستیم، اشاره‌ای به دروغ پراکنی‌های شبکه‌های غربی مبنی بر شکنجه یا اعتصاب‌غذای حسین رونقی نمی‌کنیم که با به راه انداختن کارزار جعلی اعتصاب غذا و شکنجه درغین‌اش در زندان توسط برادرش مورد توجه رسانه‌های معاند و ضد مردمی قرار گرفت. رونقی به دلیل شادی برد ایران مقابل ولز با قرار وثیقه، از زندان آزاد شد و نه تنها چهره و ظاهرش به افرادی که اعتصاب غذا و شکنجه شده‌اند شبیه نبود بلکه بسیار سالم و سلامت بود. یکی از پاسخ‌های دندان‌شکن ایرانیان واقعی و حامیان مسلمان ایران در فضای مجازی، مقایسه تصاویر رونقی با دیگر زندانیان خارجی بود که واقعا اعتصاب غذا کرده و چیزی جز پوست و استخوان از بدنشان باقی نمانده بود!

* مزه شیرین دلارهای سعودی زیر زبان وطن‌فروشانی که فارسی حرف می‌زنند اما ...

به هر روی زمان رویارویی یوزپلنگان ایرانی با تیم آمریکا رسید. ایران در این‌بازی در دام بازی آمریکایی‌ها افتاد و با نتیجه یک بر صفر بازی را واگذار کرد و پرونده حضورش در جام جهانی ۲۰۲۲ را بست. اما بلافاصله پس از اتمام بازی در حالی‌که بازیکنان تیم ملی اشک می‌ریختند، عده‌ای از وطن فروشان به کوچه‌ها و خیابان‌ها آمدند و شروع به پایکوبی و شادی کردند؛ همان‌هایی که عزادار بودند!

حالا شبکه‌های انگلیسی، سعودی و صهیونیستی هم خوراک جدید خود را پیدا کرده‌اند و با پوشش همه جانبه شادی وطن فروشان و عاملان خود در شهرهای مختلف، ویدئوهای تازه‌ای را بارگذاری می‌کنند؛ ویدیوهایی که افراد در آنها چنین‌جملاتی دارند:‌ «خوشحالی مردم ایران برای برد تیم آمریکا؛ دمتون گرم که دل ما رو شاد کردید؛ دعای ایرانی‌ها پشتتون بود ایول».

بسیاری از عاملان اسرائیل، عربستان سعودی و منافقان آلبانی‌نشین از شامگاه سه‌شنبه که ایران بازی را واگذار کرد، سناریوی از پیش‌تعیین‌شده را اجرا می‌کنند و به‌شدت مشغول نوشتن و انتشار کامنت در فضای مجازی هستند. اگر نشانی آن‌ها را بخواهیم، می‌توانیم با چنین‌جملاتی شاهد تحرکات جدیدشان باشیم: «خداروشکر که باختید، ما کلی دعا کردیم» و ...

با وجود ناکامی ایران مقابل آمریکا و خداحافظی از جام جهانی، عاملان سلطنت‌طلب و ضد ایرانی شبکه «من و تو»، شبکه‌های انگلیسی و آمریکایی چون BBC و CNN و شبکه سعودی «ایران‌اینترنشنال» که از دلارهای بن‌سلمان ارتزاق می‌کند، نتوانستند به‌طور کامل به هدف از پیش تعیین‌شده خود برسند. دست و پا زدن این‌روزهایشان هم گواه این‌حقیقت است که نتوانستند آن‌طور که می‌خواستند بین صفوف مردم ایران شکاف بیاندازند و نتیجه دو ماه جنگ همه‌جانبه روانی‌شان علیه مردم ایران، با اتحاد بازیکنان تیم‌ملی، قرائت سرود ملی توسط آن‌ها که بسیار تلاش شد انجام نشود، و برد ایران مقابل ولز خنثی شد. اما همان‌طور که می‌دانیم دلارهای سعودی همچنان انگیزه ادامه فعالیت را به آن‌ها می‌دهد.

کد خبر 5643794

منبع: مهر

کلیدواژه: جام جهانی 2022 قطر اغتشاشات ایران جنگ جهانی اول بی بی سی تلویزیون منوتو تلویزیون ایران اینترنشنال شبکه های اجتماعی فضای مجازی رسانه های معاند ایالات متحده امریکا جنگ روانی تشویش اذهان عمومی کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب تازه های نشر معرفی نشریات انقلاب اسلامی ایران سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران انتشارات راه یار دکه نشریات تجدید چاپ ترجمه هفته بسیج ادبیات کودک و نوجوان ادبیات جهان فرهنگسرای اندیشه دلارهای سعودی تیم ملی کشور ایران مقابل مردم ایران جام جهانی مقابل ولز بازی اول رسانه ای برد تیم عده ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۰۴۴۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

به گزارش روزیاتو، نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌

زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود:

من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است:

وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است:

به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌:

اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌

بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • توماس مولر: در مقابل رئال مادرید در هر دقیقه از بازی باید حواستان جمع باشد (زیرنویس فارسی)
  • دشمنی به نام سردار آزمون | موضع رسمی در خصوص جلوگیری از بازی کردن ستاره ایرانی
  • محمود کلهر: هر دقیقه‌ای که ترابی و اورونوف در زمین نیستند، پرسپولیس شانس گلزنی کمتری دارد
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را گزارش بدهند
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را در خراسان رضوی گزارش دهند
  • اصرار چهره رسانه‌ای سعودی: ایران باید تجزیه شود!
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • رحیم‌پور ازغدی: یهودی‌ها اصلا تمام شدند | در آمریکا می‌گفتند «مارگ بار اسرائیل» +فیلم
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
  • موراتا: خیلی‌ها بهتر از من بودند که حالا نیستند